موسی

آن کوهِ لال 

از ارتفاعِ خود فرو افتاد 

و بر مساحتِ خود افزود: 

پس آنگاه 
گندم شد، نان شد

در خود وزید و به خویش درغلطید. 


گفت یارب! گره از من بگشای

زیرا زبانِ او، مثلِ خوشه‌ی گندم 

تا خورده‌بود و دو نیم بود: 

نیمی باد و نیمی باران. 


***

موسی درخششِ سنگ است

موسی تندیسِ خداست

و زبانِ او به زلال ماه می‌رود: 

زلال همچون لال، همچون لاله. 



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها