گفتی من مش حسن نیستم، من گاو مش حسنم! یعنی که من زبان نیستم، دیوار زبانم.

دارم با کلمات بازی میکنم مثل کسی که انگشتان پایش را (حتی اگر مطمئن باشد بیش از ده تا نیستند) هی میَشمارد تا زمان بخرد. چک کردن اینستاگرام هم در این وقت شب برایم همین حکم را دارد. 

احساس رقیقی دارم هر چند رقیق‌القلب نیستم. حس می‌کنم پوست تنم در امتداد هوا کش می‌آید و در این ساعات که جهان کند شده، به صورت اسلوموشن مثل مگسی در بشقاب سوپ در فضای اطرافم غوطه میخورم. 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها